مشكلات و محدوديتهاى شغلى پيروان آئين
با وجود اينكه از آغاز پيدايش دين يارى،پيروان اين دين جز گرايش به حق و حقيقت،توحيد و يكتاپرستى راه و روش ديگرى نداشته اند اما در طول تاريخ با موانع و محدوديتهاى زيادى از سوى حاكمان و دولتمردان مواجه بوده اند.متأسفانه پيروان آئين يارسان هيچگاه از حق و حقوق انسانى و آزاديهاى مدنى و آئينى برخوردار نبوده اند و در هيچ دوره اى امتيازى ولو اندك به آنان داده نشده است.
پيروزى انقلاب اسلامى و شعارها و ادعاهاى رهبران انقلاب،اميد رهايى و برابرى با ديگر هموطنان را در دل پيروان يارسان ايجاد نمود و آنان را به فردايى بهتر و آينده اى روشن اميدوار نمود.اما عملكرد حاكمان جديد و خودكامگى و تبعيضها و آزار و اذيتهاى هميشگى،تمام دلخوشى و اميدهاى آنان را به يأس و نااميدى تبديل كرد.
باوجود جنگ هشت ساله ايران و عراق و فداكاريها و جانفشانى هاى پيروان يارسان كه در مناطق مرزى ساكن بوده و بار اصلى جنگ را به دوش مى كشيدند،اين تبعيضها و محدوديتها نه تنها رفع نشد بلكه شدت بيشترى يافت.
دراينجا به صورت خلاصه به مواردو از تبعيض و بى عدالتى هاى نظام اسلامى در حق مردم يارسان اشاره ميكنم.
يكى از اين تبعيضها در استخدام افراد مشاهده ميگردد.هزاران نفر از جوانان تحصيلكرده و شايسته و جوياى كار يارسانى به دليل اعتقادات دينى و داشتن سيبيل،از استخدام در مراكز دولتى محروم گشته و هنوز با گذشت چهار دهه از استقرار نظام اسلامى و با وجود وعده و وعيدهاى انتخاباتى كانديداهاى رياست جمهورى و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى اين محروميت ادامه دارد.
چه بسيارند جوانان باهوش و مستعدى كه با هزاران مشكل و فقر و محروميت وبدون هيچگونه امكانات آموزشى و فقط با تلاش و پشتكار خود به دانشگاه راه يافته و در طول دوران تحصيل با دستفروشى و كارشبانه هزينه تحصيل خود رافراهم كرده و حتى تا مقطع كارشناسى ارشد و دكترا به تحصيل ادامه دادند و به اميد استخدام در مراكز دولتى و دستيابى به جايگاهى مناسب،سختى هاى بيشمارى را تحمل كردند اما در آزمونهاى استخدامى و مصاحبه هاى گرينشى با مانع دينى روبه رو شده و از استخدام آنان خوددارى به عمل آمده است.جوانانى كه با داشتن مدرك كارشناسى ارشد و دكترا در خيلى از رشته هاى مشكل دانشگاهى، به جرم اعتقاد مذهبيشان كنار گذاشته شده و هم اينك در آژانس هاى مسافركشى،دستفروشى،كارگرى و بسيارى مشاغل ديگر كه به هيچگونه تحصيل و تخصصى نياز ندارد،مشغولند.
در نظام جمهورى اسلامى،يارسانى كه به خدمات دولتى مشغول مى شود بايد يك عمر در استرس و نگرانى به سر برد و باوجود ارائه خدمات ارزشمند،امكان ارتقاء و پيشرفت براى وى فراهم نمى گردد.چه بسيار ديده شده در مراكز آموزشى مثل مدارس و يا مراكز نظامى و انتظامى،ميزان سواد و آگاهى مديران و يا فرماندهان از زيردستان بسيار كمتر بوده و توانايى لازم براى ارائه خدمت در آنان وجود ندارد اما مسئولين امر براى بهبود وضعيت هيچگاه حاضر به دادن منصب بالاتر به كارمند يارسانى خود نيستند،مگر اينكه شخص يارسانى حاضر شود ازاعتقادات خود دست برداشته و ترك دين خود را اعلام كند.
بسيارى از كارمندان دولتى يارسانى به خصوص در مناطق يارسان نشين تحت فشار انواع برخوردهاى حراستى و اطلاعاتى قرار دارند و گاهاً ديده شده بعضى افراد براى از دست ندادن شغل و درآمد خود،حاضر به خدمت در مناطق بسيار دورافتاده شده اند ولى حتى پس از سالها خدمت در مناطق محروم باز هم با انتقالى آنان به شهر و ديارشان موافقت نمى شود.اين قبيل برخوردها علاوه براينكه نوعى بى انگيزگى و نااميدى در نيروهاى فعال جامعه ايجاد نموده است، موجب دوگانگى شخصيتى و گسترش ريا و تزوير در جامعه گرديده است.
بى احترامى و تحقير پيروان يارسان حتى در مراكز نظامى و انتظامى هم ديده ميشود و جوانان يارسانى كه به خدمت مقدس سربازى فراخوانده ميشوند بدون وجود هيچگونه قانون يا دستورالعملى توسط بعضى از فرماندهان و يا رده هاى مافوق خود مجبور به كوتاه كردن و يا تراشيدن سيبيل ميشوند و متأسفانه جامعه يارسان هرساله شاهد خودكشى تعدادى از جوانان مؤمن و معتقد است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر