۱۴۰۳ شهریور ۱, پنجشنبه

وضعیت اجتماعی زن در ایران باستان بخش

 

وضعیت اجتماعی زن در ایران باستان بخش 1
جمشید غلامی سیاوزان

بی‌شک وضع اجتماعی زن در هیچ دوره و تاریخی از وضع عمومی آن جامعه مجزا نیست. لذا وضع اجتماعی و حقوقی زن در ایران باستان از قدیم‌ترین ادوار تا پایان ساسانیان را باید مورد مطالعه قرار داد. بدون تردید سرزمین ایران یکی از قدیمی‌ترین و کهن‌ترین مراکز زندگی بشر بوده است و اسناد و مدارک در مورد شناسایی وضع زن و همچنین مرد چه در ایران و چه در جاهای دیگر بسیار نارسا و ناچیز است. به طور کلی بررسی نخستین جوامع بشر و ملت‌های گوناگون فقط به وسیلهٔ آثار و وسایل مکشوفه و آنچه از زندگی بشر این دوره به جا مانده امکان‌پذ‌یر و قابل بررسی است.
در دورانی که شاید بیش از ده هزار سال قبل از میلاد باشد، تغییراتی در وضع اقلیمی ایران به وجود آمد و انسان غارنشین اندک اندک برای خود خانه ساخت. در این دوران کانون خانواده مرکز قدرت قبیله بود. چون زن هم در خانه و هم در بیرون از خانه با مرد در کار تولید و رفع حوایج زندگی معاضدت و همکاری داشت و از طرفی تولید مثل و بچه زاییدن و استمرار نسل به طور فطری و طبیعی بر عهدهٔ او بود لذا ارزش و اهمیت زن نسبت به مرد فزونی یافت و تعادل قدرت را به سود زن متمایل ساخت.
«ویل دورانت» دربارهٔ این دوران می‌نویسد: «در این دوران؛ یعنی دورهٔ مادرشاهی؛ حق فرمانروایی؛ حق قضاوت؛ حق ادارهٔ امور خانواده؛ و توزیع خورد و خوراک و آنچه زندگی بشر وابسته به آن بود؛ همه در دست زن بوده است؛ مرد به شکار حیوانات می‌پرداخت؛ و از جنگل‌ها و مزارع مواد خوراکی به دست می‌آورد که آن را در اختیار مادرشاه می‌گذاشت تا بین افراد قبیله توزیع نماید. اختلاف نیروی بدنی که امروز بین زن و مرد مشهود است در آن روزگار قابل ملاحظه نبود. این اختلاف نیروی جسمانی بعد‌ها از لحاظ شرایط زندگی و محیط زیست پیدا شد. زن در این دوران از حیث بلندی قامت و نیروی جسمانی نه تنها دست کمی از مرد نداشت؛ بلکه به مقتضای طبیعت موجود کاملاً نیرومند بود که می‌توانست ساعت‌های درازی را به کارهای دشوار بپردازد؛ و به هنگام حملهٔ دشمن به خاطر فرزندان و عشیره و قبیله تا سر حد مرگ مبارزه کند.»
دکتر «گیرشمن» ضمن بحث پیرامون انسان‌های پیش از تاریخ در ایران؛ از نقش زنان در پیدایش تمدن بدوی و ابتدایی آن روزگار سخن می‌گوید و می‌نویسد: «در این جامعهٔ ابتدایی وظایف سنگین به عهدهٔ زن گذاشته شده بود. در نتیجه عدم تعادلی بین وظایف مرد و زن ایجاد شد و زن دارای مقامی بر‌تر نسبت به مرد گشت. نگهداری آتش؛ نگهبانی خانه؛ تهیه و پخت غذا؛ ساختن ظروف سفالی؛ نگهداری فرزندان باعث اولویت زن نسبت به مرد شد و ادارهٔ کارهای قبیله به دست او افتاد. در عین حال سلسلهٔ انساب خانواده به نام زن خوانده می‌شد. این نحوهٔ اولویت و تفوق زن بر مرد به صورت عصر مادرشاهی در فلات ایران شروع شد؛ و همین سامانه که یکی از خصایص ساکنان ایران بود بعد‌ها در آداب آریاهای فاتح وارد شد.
علاوه بر رهبری اقتصادی و اجتماعی، مقام روحانیت نیز از امتیازات زن بود؛ و ایرانیان مانند همسایگان خود مذهب مادرخدایی داشته‌اند و در نواحی مختلف ایران پرستش الههٔ مادر رواج داشت. در میان ابزار و اشیاء فراوانی که در لرستان کشف شده؛ مجسمه‌ای پیدا شده که سر زنی را تمام‌رخ نشان می‌دهد. گیرشمن احتمال می‌دهد که این زن رب‌النوع اقوام آسیایی است که از آسیای صغیر تا شوش مورد پرستش بوده است و احتمال دارد پرستش ایزد بانوی آناهیتا که بعداً در ایران رواج یافت از اینجا سرچشمه گرفته باشد. چون یکی از کهن‌ترین تمدن‌های اولیهٔ بشری تمدن ایلام در غرب فلات ایران است. بی‌مناسبت نیست که از تمدن ایلام نیز سخنی به میان آید. تا قبل از حفریات شوش اطلاعات در مورد تمدن و سوابق تاریخی ایلام سخت محدود بود. مساعی «دیولافوآ» و «دمورگان» و سایر مستشرقین موجب کشف و احیای تاریخ و تمدن ایلام گردید.
در حدود چهار هزار سال قبل از میلاد در سرزمینی که شامل خوزستان؛ لرستان؛ پشتکوه؛ و کوه‌های بختیاری است٬ حکومت ایلام رشد و تکامل یافت. مردم ایلام دولت خود را آنشان یا انزان می‌خواندند و خط میخی را که دارای ۳۰۰ علامت بود و با خط سومری‌ها شباهت داشت به کار می‌بردند. مجسمهٔ ملکهٔ ایلام معرف وضع اجتماعی زن در آن روزگار است. این مجسمه اکنون در موزهٔ لوور پاریس است.
به نظر باستان‌شناسان این ملکه بر اقوام آریایی که در نواحی ایلام و کوه‌های زاگرس تا حدود کرمانشاه می‌زیسته‌اند٬ فرمانروایی داشته است و یکی دیگر از کهن‌ترین محله‌های زندگی مردم و تمدن‌های مکشوفه در حدود «سیلک» کاشان است که در حفریات و کشفیات نیز آثار متعددی از تمدن دوران مادرشاهی به دست آمده است. با به دست آمدن مقدار زیادی دوک نخ‌ریسی در ناحیهٔ سیلک کاشان معلوم می‌شود که زنان ایران در حدود چهار هزار سال قبل از میلاد به کار نساجی می‌پرداخته‌اند. همچنین با پیدا شدن مقدار زیادی آلات زینتی از قبیل گردن‌بند و دست‌بند و انگشتر که از صدف یا گل یا سنگ می‌باشد؛ محقق شده حس زیبا‌شناسی نیز در زنان آن زمان به شدت رایج بوده است.
در این دوران که یکی از دوره‌های درخشان مادرشاهی در ایران است؛ خانه‌سازی با خشت خام رواج داشت؛ و نقش و نگار روی دیوار به دست زنان انجام می‌گرفت. در این دوران نه تنها زن در کارهای اجتماعی نقش اساسی و تعیین‌کنند‌ه داشت؛ بلکه در عین حال با رقص‌های مذهبی که جنبهٔ هنری نیز داشت؛ به زندگی شور و نشاط و سرور می‌بخشد. این رقص‌ها گاهگاهی به صورت ‌دسته‌جمعی در می‌آمد و مردان هم در آن شرکت داشتند. از این دوران نقش و تصاویری به جا مانده که مؤید این ادعا ست. مثلاً یک قطعه ظرف گلی که از سیلک کاشان به دست آمده؛ ‌چند زن را در حال رقص‌های مذهبی نشان می‌دهد که با آهنگ مخصوص و حرکات زیبا رقص را اجرا می‌کنند.
در نقاط دیگر ایران مثل تپه‌های فارس در تخت جمشید؛ و تپهٔ ارسنجان و حفاری‌های چشمه‌علی در شهر ری و حفاری شوش آثاری از این قبیل به دست آمده که گاهی زنان را با لباس‌های زیبا در حال اجرای رقص می‌بینیم و نمونهٔ این رقص‌ها هنوز در قسمت‌های جنوبی و مرکزی و غربی ایران متداول است. در حفاری‌های باستانی مجسمه‌هایی از زنان به صورت شاهزاده؛ ملکه و الهه کشف شده که معرف وضع اجتماعی زن در آن روزگاران است.
وضع اجتماعی و حقوقی زن از آریایی‌ها تا دوران هخامنشی
به عقیدهٔ دکتر گیرشمن؛ در آغاز هزارهٔ اول پیش از میلاد؛ دو واقعهٔ مهم و غیرمرتبط روی داد که در حیات اجتماعی ملل آسیای غربی تأثیر فراوان داشت. اول مهاجرت اقوام هندواروپایی به هند و ایران و اروپاست و دیگر کشف و استعمال آهن کوهستان‌های شمالی و شرقی آسیای میانه که شمال و مشرق و مغرب ایران را دربر می‌گیرد؛ در دوران پیش از تاریخ گذرگاه اقوام آریای به سایر نقاط گیتی بود. در این ناحیه‌ نژاد آریایی به سر می‌برد که قدرت فکری و معنوی خود را بار‌ها نشان داده بود. آریایی‌های ایران به طوایف و قبایل متعددی تقسیم می‌شدند که مهم‌ترین آن‌ها ماد‌ها در غرب و پارسی‌ها در جنوب بودند. پارت‌ها در خاور ایران نیز از‌ نژاد آریایی بودند. قوم ماد روابط نزدیکی با تمدن پیشرفته بین‌النهرین داشت و فرهنگ و تمدن آن‌ها تا جنوب روسیه و ترکمنستان می‌رسید.
تا ۱۰۰ سال پیش برای نوشتن تاریخ ماد جز نوشته‌های مورخین یونانی چیزی در دست نبود. ولی از یک سده نتیجهٔ تلاش باستان‌شناسان هزاران سند کتبی و آثار ارزندهٔ تاریخی از زیر خاک به دست آمده است. با اینکه این آثار مستقیماً مربوط به تاریخ ماد نیست؛ و از تاریخ بابل و آشور و دیگر کشورهای شرق نزدیک حکایت می‌کند؛ باز کم و بیش در روشن کردن تاریخ ماد مؤثر است؛ زیرا ماد‌ها تنها قبیلهٔ آریایی بودند که در سایهٔ اتحاد، امپراتوری بزرگ آشور را برای همیشه شکست دادند؛ و اقوام و قبایل بسیاری را از قید اسارت آنان رهایی بخشیدند. پس از استقرار سلسلهٔ ماد در مغرب ایران اندک اندک رژیم مادرشاهی جای خود را به رژیم پدرشاهی داد. بنابراین فعالیت کشاورزی با زنان بود؛ و مردان برای زنان اهمیت ویژه‌ای قائل بودند. پس از ماد‌ها نوبت به سلسلهٔ هخامنشی و پارس‌ها می‌رسد که بنیانگزار آن کورش بزرگ است. به طوری که می‌دانیم؛ ملکه ماندانا مادر کورش و دختر آستیاک؛ آخرین پادشاه ماد تأثیر انکارناپذیری در انتقال قدرت به پسرش کورش داشت. در دوران ماد‌ها؛ زن به ریاست قبیله و نیز قضاوت می‌رسید؛ هنوز بقایایی از سیستم مادرشاهی وجود داشت.
دیاکونف در تاریخ ماد می‌نویسد دوران مادرشاهی با انقراض سلسلهٔ ماد به پایان رسید و در حکومت هخامنشی، زن و مرد از حقوقی برابر و یکسان برخوردار بودند. بنا به گفتهٔ دیاکونف؛ که او باز از قول کتزیاس؛ مورخ یونانی نقل می‌کند؛ دختر و داماد پادشاه در حکومت ماد می‌توانستند قانوناً مانند پسر وارث سلطنت او باشند. در جامعهٔ ماد‌ها هنگامی که پدرشاهی جانشین مادرشاهی گشت؛ مقام اجتماعی زن و حقوق او در خانواده همچنان محفوظ ماند؛ فقط تا حدی از اختیارات فوق‌العادهٔ زن کاسته شد.طبق تحقیقات باستان‌شناسان لباس زن مادی با اختلاف اندکی شبیه پوشاک مردان بوده است و حجاب نداشتند. همانطور که در بالا گفته شد؛ دختر و داماد پادشاه می‌توانستند وارث تاج و تخت او باشند. چون آستیاک فرزند پسر نداشت؛ قانوناً سلطنت ماد حق شاهزاده ماندانا بود؛ و این امر همانطور که گفته شد؛ در انتقال قدرت به کورش بزرگ مؤثر بود. ماندانا مدرسه و گروه‌های پارس را بنیان نهاد که در آن عدهٔ زیادی از پسران پارسی همسن و سال کورش؛ تیراندازی؛ اسب‌سواری و فنون نبرد را می‌آموختند. گذشته از این ماندانا به کورش آموخت که حق چیست و ناحق کدام است. شاید احترام فوق العاده‌ای را که کورش نسبت به مادرش ماندانا رعایت می‌کرد؛ به پاس داد و عدالت‌خواهی‌ای بود که از او آموخته بود. به طوری که «پلوتارک» می‌نویسد: «… مهم‌ترین عامل پیروزی کورش بر آستیاک زنان بودند.» مسلماً تعالیم مزدایی که زنان و مردان را یکسان می‌نگرد؛ و فرقی بین آنان قائل نیست؛ در ارتقاء مقام و شخصیت زن در ایران باستان اثری انکارناپذیر داشته است. در دین زرتشت؛ هر انسانی که از دانش و نیکی برخوردار باشد؛ محترم است. بنا به معتقدات زرتشتی؛ در آغاز آفرینش به خواست اهورامزدا؛ در مهر روز مهرماه دو ساقهٔ ریواس به هم پیچیده از زمین سربرآوردند و گیاه کم کم از صورت گیاهی به صورت دو انسان درآمد که در قامت و صورت شبیه هم بودند؛ یکی مذکر به نام «مشیه» و دیگری مؤنث به نام (مشیانه) ادامه دارد…

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

🔴 فاجعه در بندرعباس؛ تنها یک حادثه نبود!

🔴 فاجعه در بندرعباس؛ تنها یک حادثه نبود!  از پلاسکو و متروپل تا انفجار بندر رجایی، زنجیره‌ای از فجایع ملی در ایران تحت سلطه‌ی حکومت آخوندی ...