۱۴۰۳ شهریور ۲۱, چهارشنبه

بهره‌ گرفتن از عقل خویش ــــ راهی برای چیرگی بر زبان سرکوب


بهره‌ گرفتن از عقل خویش ــــ راهی برای چیرگی بر زبان سرکوب

نباید به روایت‌ها و گزارش‌هایِ رسمی از حوادثِ جاری یا وقایعِ تاریخی اعتماد کرد، و این یعنی آن که نباید مقهور زبانِ سرکوب شد: آن را باور کرد یا آن را به کار گرفت؛ وگرنه، ناخواسته همدستی و همداستانی با نظام‌ِ سرکوب‌گر، سرنوشتِ ناگریزِ مردمی خواهد بود که از درک ساز و کار زبان سرکوب عاجزند و ذهن خود را به گونه‌ای منفعلانه به هجومِ کلماتی می‌سپارند که هر حادثه‌ای را نه گزارش که تحریف می‌کنند، اما راه چیرگی بر آن چیست:

وحشت نکردن از مقایسه شدن با گروه‌ها یا افرادی که نماد بزه‌کاری یا تروریسم به شمار می‌آیند؛  و بیش از این، نهراسیدن از تصویر بد یا بدنام شدن در جامعه! ــــ روشن است که این واندادن و نهراسیدن رخ نمی‌دهد مگر با شناختِ نمادهایِ سیاسی و فرهنگی و اجتماعی‌ای که نقش‌های الهی یا شیطانی به آنان تحمیل شده و چونان بخشی از زبان سرکوب عمل می‌کنند.چنین شناختی ذهن را از این دوقطبی‌سازی‌هایِ مبتنی بر خیر و شر یا نیک و بدِ تبلیغاتی آزاد می‌کند و هم‌زمانْ امکانِ برجهیدن از چنبرِ زبانِ سرکوب را فراهم می‌آورد؛ زبانی که با آفریدن انگاره‌های قالبی کار خود را پیش می‌برد و مفاهیم خود را به افراد جامعه القا می‌کند.

راه این است: ساختارِ بدیهی و طبیعی‌نمایِ زبان را باید در هم‌ شکست تا نمودها و نمادها چهرگانِ نهان‌خزیده و نهان‌رانده‌یِ خود را نشان دهند.

برای مثال زبانِ سرکوب می‌گوید: زن داعشی شرور یا بد است! اما باید نخست این پرسش را طرح کرد که آیا این تصویرِ سگالیده و سنجیده‌ای از یک زنِ داعشی است؟ ــــ و این آغاز کارِ دشوار اما لذت‌بخشِ دگرگونه ــ و از دید خود ــ نگریستن یا همان سگالیدن است؛ و آن‌جا که پایِ سگالیدن (=اندیشیدن) به زبان باز شود، تصویرِ دیگری از زن داعشی در ذهن رو به آشکار شدن خواهد گذارد. شاید چنین تصویری: زن داعشی یک زن شرور و بد نیست؛ بلکه او، زن جوانی است که این شهامت را داشته تا در پی استقلال خود دست به خطر بزند. این درست است که به نتیجه نرسیده و در تشخیص‌اش خطا کرده است اما در گرایش به استقلال و آزادی خود خطا نکرده است: حتا سناییدنِ امرِ بد و هواداری کردن از آن ــــ وقتی که کسی از آن (امر بد) خوش‌اش می‌آید ــــ و دریافتی از این نداشتن که چگونه از این خوش‌آمدن خویش شرم‌سار تواند بود، نشانه‌ی استقلال است در مقیاس بزرگ یا کوچک. (فردریش نیچه: انسانی، زیاده انسانی، پاره‌ی ۳۲۹).

پیدا کردن راه آزادی و فردیت نیاز به آزمون و خطا دارد و آن که بدین راه تا کنون بدون این آزمون و خطا پیش رفته، نخستین سنگ را بر زن داعشی بیفکند!

برای چیرگی بر زبان سرکوب پیش از هر چیز باید از قضاوت‌های اخلاق همگانی خلاص شد؛ چندان که بی‌راه نخواهد بود اگر که بگویم زبان سرکوب تمام نیروی نفوذ و تأثیر خود را از همین اخلاق همگانی دریافت می‌کند و چه‌بسا که زبان اخلاق همگانی همان زبان سرکوب باشد.

بنیادهای اخلاقی زبان سرکوب را از اتهاماتی که نظام‌های سرکوب‌گر به کار می‌گیرند باید تشخیص داد: نمونه‌ی لواط یا همان رابطه‌ی جنسی با هم‌جنس. این‌جا نیز قاعده را با این پرسش می‌توان بر هم زد: چه اشکالی دارد رابطه‌ی جنسی با هم‌جنس، اگر که رابطه‌ای بالغانه و همراه با کشش و اشتیاق هر دو طرف باشد؟ ــــ عشق هیچ‌گاه معطوف و مقید به جنسیت نبوده است.

راه‌کار همان است که قاعده‌ی روشن‌گری در اختیار ما می‌گذارد: بهره‌گرفتن از فهم و عقل خویش بدون هدایت دیگری. ــــ این تنها راه چیرگی بر زبان سرکوب است.

مسأله این است: بدون شناختِ این زبانِ سرکوب که ساخته و پرداخته‌یِ عناصرِ رسانه‌ای ‌ــ اطلاعاتیِ نظام‌هایِ توتالیتر است، مردم به سادگی مقهور و سپسْ مجریِ سیاست‌هایِ همان نظامی خواهند شد که (ادعا می‌کنند) از آن بیزارند. از این رو، زبان سرکوب را باید شناخت:گزاره‌هایی را که برسازنده‌یِ پیش‌داوری‌ها و جزم‌های فرهنگی و سیاسیِ هر زمانه‌اند؛ واژگانی را که مانعِ سنجیدنِ اشیاء و افراد و حوادث ـــ چنان که هستند ــــ می‌شوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

🔴 فاجعه در بندرعباس؛ تنها یک حادثه نبود!

🔴 فاجعه در بندرعباس؛ تنها یک حادثه نبود!  از پلاسکو و متروپل تا انفجار بندر رجایی، زنجیره‌ای از فجایع ملی در ایران تحت سلطه‌ی حکومت آخوندی ...